فرنامفرنام، تا این لحظه: 12 سال و 16 روز سن داره

كوچولوي دوست داشتني

روزهاى اخر

1391/1/22 3:40
نویسنده : مامان وبابا
314 بازدید
اشتراک گذاری
سلام عزيزم.بى وقفه ميخوام از اين ساعت ولحظه واست بگم وبنويسم. انگار قراره فرصت هاى آخر باشه. احساس ميكنم دارى آماده ميشى كه بياى پيشمون. دردام دارن يه رنگ وبوى ديگه ميگرن منم فقط حس نوشتن دارم. شب و تاريكى من وتو تنها ؛باباى تو اتاق خواب مادر جون هم خواب... پسرم شايد اين حرفها رو وقتى ميخونى من نباشم !ميخوام بگم زايمان هميشه هم بى خطر نيست هر چى تقدير و سرنوشت بخواد .اگه اومدى و من نموندم اول بدون كه خيلى دوستت داشتم و منتظرت بودم .تو حاصل يه عشق بينظير رو يه دوست داشتن عميقى.تو با برنامه ريزى وخواستن شكل گرفتى با خواستن وتفاهم كه عشق ما محصول داشته باشه.ما همديگه رو دوست داشتيم والبته داريم ازت مى خوام حافظ عشقم باشى بابا فرزادت همه اميد وآرزو و نفس من بوده وخواهد بود فرزاد واسه من بهترين دوست و همدم وهمراز وبالاخره همسر وميدونم بهترين خصوصيات يك پدر رو هم داراست.بهش اطمينان داشته باش پابه پاش رشد كن وبدون بهترين اولگوست دوستش داشته باش وهميشه بهش بگو كه دوستش دارى وهر روز جاى من ببوسش چون من بيتابانه ميخواستمش ومشتاق بوسيدنش. فرنامم تو اين دنيا هميشه طورى زندگى كن انگار فردا روز آخر و ميميرى اين توصيه من مادر رو فراموش نكن با هم منو ياد كنيد و در كنار زندگيتون من رو هم از ياد نبريد خدا حافظ و نگهدارتون باشه بهترين آرزوها و سبزترين سرنوشت در تقديرتان باد .عاشقانه دوستتون دارم. البته دلم ميگه ٣ تاي با هم خواهيم ماندددددد. تا بعد هوارتا ماچچچ
پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کارن پرنا
29 فروردین 91 23:12
سلام زیبا جان من پیدات کردم و لینکت کردم مبارک باشه خانمی....بهتر شدی بهت زنگ می زنم